انواع وصیت و آثار آن – وصایت

فردی در حال نوشتن
زهرا شریفی

وصیت در حقوق ایران عبارت است از اینکه شخص بخشی از دارایی اش را برای بعد از فوت به ملکیت دیگری درآورد. از سویی شخص می تواند با تنظیم وصایت، اداره اموال و ترکه برای بعد از فوت را به شخص یا اشخاصی واگذار نماید. از این رو رعایت قواعد آمره هر یک الزام آور است.

احکام راجع به وصیت در قانون مدنی ضمن مواد ۸۲۵ تا ۸۶۰ و در قانون امور حسبی به موجب مواد ۲۷۶ تا ۲۹۹ آمده است. در مقاله حاضر وکیل امور وصیت، به بررسی کامل انواع وصیت، شکل و نحوه تنظیم‌ آن، آثار و مقررات راجع به آن طبق رویه قضایی می پردازد.

ضمن اینکه شما می توانید برای مشاوره حقوقی، تنظیم دادخواست، شکواییه، لایحه دفاعیه، اظهارنامه و بررسی مدارک با ما در تماس باشید.

دستان فردی در حال یادداشت
هرآنچه درباره وصیت باید بدانیم

وصیت چیست؟

وصیت عملی حقوقی است که آثار و اجرای آن موکول به فوت وصیت کننده است. طبق حقوق ایران هر کس می تواند در زمان حیات تا ثلث (یک سوم) اموالش را به دیگری تملیک کند. همچنین ممکن است موصی شخص یا اشخاصی را مامور انجام اموری برای بعد از فوت تعیین نماید. وصیت به معنای قصد انشای تملیک مال به دیگری یا اداره اموال برای بعد از فوت است.

ماهیت وصیت

وصیت عقد است یعنی نیاز به ایجاب موصی و قبول موصی له دارد مانند وصیت به تملیک مال. وصیت به بخشش مال عقد است که نیاز به قبول مدیون دارد. در مواردی وصیت ایقاع است و با اراده یکطرفه موصی محقق می شود مانند وصیت به ابراء دین.‌ در اینجا موصی وصیت می کند بعد از فوت، مدیون دیگر به وی دینی نداشته شود. برائت ذمه مدیون معلق به فوت طلبکار است.

وصیت عملی حقوقی است که معلق به فوت موصی می باشد‌. یعنی تا زمانی که واقعه فوت حادث نشده امکان اعمال و اجرای آن میسر نمی باشد. لکن موصی می تواند تا قبل از فوت، یک بار یا بارها از آن رجوع نماید. چنانچه طلب ابراء شده بیش از ثلث ترکه باشد، در این صورت هر یک از وراث می بایست مازاد بر ثلث را به نسبت سهم الارث تنفیذ نمایند. در غیر این صورت ابراء مازاد بر ثلث نافذ و صحیح نیست.

عقد به توافق دو یا چند شخص در انعقاد عمل حقوقی گفته می شود که نیازمند ایجاب و قبول طرفین می باشد. ایقاع به معنای اراده یکطرفه شخص در ایجاد عمل حقوقی است در ایقاع قبول طرف لازم نیست.

انواع وصیت

طبق ماده ۸۲۵ قانون مدنی، وصیت بر دو قسم است تملیکی و عهدی که هر یک دارای تعریف و قواعد خود در قانون ارث می‌باشند.

وصیت تملیکی

هرگاه شخص قسمتی از اموالش را مجاناً برای بعد از فوت به تملیک دیگری درآورد به آن وصیت تملیکی گفته می شود. در این صورت ملکیت کسی که به نفع وی وصیت شده (موصی‌له) با فوت وصیت کننده (موصی) برقرار می شود.

طبق ماده ۸۲۶ قانون مدنی، وصیت می تواند نسبت به عین یا منافع بخشی از دارایی موصی صورت بگیرد. ممکن است وصیت تملیکی نسبت به اموال منقول یا غیرمنقول باشد یا در مورد بخش مشاعی از ترکه واقع شود.

وصیت عهدی

وصیت عهدی یا وصایت عبارت است از اینکه موصی، شخصی را عهده دار اموری برای بعد از فوت خود نماید. برای مثال، شخصی را مسئول اداره و تقسیم ترکه میان وراث نماید به چنین کسی وصی می گویند. وصیت عهدی نوعی ایقاع با حق رد برای وصی است. یعنی وصی می تواند تا قبل از فوت موصی، وصایت را رد کند. اگر تا آن زمان رد نکند، به منزله قبول وی بوده در این صورت بعد از فوت امکان رد وجود ندارد.‌

موصی کیست؟

موصی کسی است که قانون این اختیار را به وی داده که تا ثلث اموالش را برای بعد از فوت، به تملیک هر کس که بخواهد درآورد. همچنین می تواند برای اداره امور ترکه، اجرای وصیت، اخراج ثلث از ماترک و… شخص یا اشخاصی را وصی قرار دهد.‌

تا زمانی که شخص در قید حیات است و از سلامت اراده برخوردار است می تواند هرگونه تصرفی در اموال خود نماید.‌ طبق قاعده تسلیط، شخص می تواند در زمان حیات، تمام اموال یا بخشی از آن را به برخی وراث صلح و واگذار کند. وصیت تملیکی یا عهدی نیز از اختیارات شخص نسبت به ثلث اموالش است که تا قبل از فوت می تواند در مورد آن تصمیم بگیرد.

وصی کیست؟

وصی شخصی است که از طرفی موصی برای اجرای وصایای وی برای بعد از فوت تعیین می گردد. ممکن است وصیت برای اداره اموال و ترکه یا اجرای تشریفات مذهبی و کفن و دفن و ادای واجبات و… باشد. در کل، وصی کسی است که وظیفه اش انجام مورد وصایت با توجه به اراده و خواست موصی با حفظ امانتداری است.

ممکن است یک یا چند نفر وصی تعیین گردد. همچنین ممکن است موصی مقرر کند، وصی اختیار تعیین وصی برای بعد از خود را داشته باشد. در هر حال حق ایصاء (تعیین وصی برای بعد از خود)، تابع خواست و اراده صریح موصی است.

وصایت چیست؟

وصایت ایقاعی است که به موجب آن موصی یک یا چند نفر وصی را مسئول انجام امور بعد از فوت می نماید.

موصی میتواند یک یا چند نفر وصی معین نماید. در صورت تعدد، اوصیاء باید مجتمعاً عمل به وصیت کنند مگر در صورت تصریح‌ به استقلال هر یک. (ماده ۸۵۴ ق.م)

در مواردی که چند وصی تعیین می شود به یکی از حالات ذیل که مورد نظر موصی است، عمل می شود:

۱- حالت استقلال- به این معنی که هر کدام از اوصیاء به استقلال و منفرداً می تواند تصمیم بگیرد و مورد وصیت را اجرا کنند. بدون اینکه نیازی به اراده وصی دیگر باشد.

۲- حالت ترتیب- به گونه ای که تقسیم کار میان اوصیاء به نحو ترتیب است. به عبارتی اختیار وصی بعدی با فوت یا حجر وصی قبلی آغاز می شود (ماده ۸۵۵ ق.م)

۳- حالت اجماع- در این نوع وصایت، اوصیاء با شراکت و هماهنگی می بایست به وصیت عمل کنند. به بیان دیگر هیچیک اجازه تصمیم گیری انفرادی در خصوص مورد وصیت را ندارند.

۴- حالت اطلاق- ناظر به موردی است که با وجود تعیین چند وصی، موصی در خصوص شیوه همکاری و نظم این رابطه، سخنی نمی گوید.

در صورت سکوت در نحوه اجرای وصیت، حالت اجتماع حاکم است. از موضوعات وصایت می توان به این موارد اشاره کرد: سرپرستی کودکان موصی و اداره اموال آنها که رایج ترین نوع وصایت است (ماده ۱۱۸۸ ق.م). اداره ثلث اموال جهت امور خیریه. اداره و تصفیه ترکه به استناد ماده ۲۴۶ قانون امور حسبی که می گوید، در صورتی که متوفی وصی برای اداره اموال داشته باشد، امر تصفیه به وصی واگذار می شود.

تعیین ناظر بر وصی

وفق ماده ۸۵۷ ق.م، موصی می تواند یک یا چند نفر را ناظر بر اعمال وصی تعیین نماید. حدود اختیارات ناظر بستگی به آنچه که موصی در وصایت نامه قید نموده است، دارد.

اختیارات ناظر شامل: ۱- ناظر استصوابی باشد یعنی هر کاری که وصی بخواهد انجام دهد، باید به تصویب ناظر برسد.‌ در غیر این صورت عمل وصی غیرنافذ بوده و صحت آن منوط به تنفیذ ناظر خواهد بود. ۲- ناظر اطلاعی (استطلاعی) باشد. به این معنا که هر اقدامی وصی انجام دهد باید با اطلاع ناظر باشد. در اینجا نیازی به تصویب ناظر نیست. لکن چنانچه تخلفی از عملکرد وصی مشاهده کند، به مرجع قضائی اعلام‌ می نماید.

اگر وصی حدود اختیارات ناظر را در وصیتنامه تعیین نکند و مسکوت باشد، اطلاعی فرض می شود.

عزل و انعزال وصی

به موجب وصایت، وصی می بایست با امانتداری و مسئولیت پذیری، وظیفه خود را تا پایان مطابق آنچه در وصایت آمده، انجام دهد.

وصی نسبت به اموالی که بر حسب وصیت در ید او می‌باشد حکم امین را دارد و ضامن نمی‌شود مگر در صورت تعدی یا تفریط (ماده ۸۵۸ ق.م).

تقصیر شامل تعدی یا تفریط می شود. اگر کسی مرتکب هر یک شود مقصر شناخته شده و ضامن بوده در این صورت عهده دار خسارات وارده می باشد. وصی نیز از این قاعده عام مستثنی نیست. مواد ۹۵۱ و ۹۵۲ قانون مدنی تعدی و تفریط را تعریف نموده است. تعدی، تجاوز نمودن از حدود اذن یا متعارف است نسبت به مال یا حق دیگری. تفریط عبارت است از ترک عملی که به موجب قرارداد یا متعارف برای حفظ مال غیر لازم است.

وصی باید بر طبق وصایای موصی رفتار کند والا ضامن و منعزل است (ماده ۸۵۹ ق.م).

میان عزل و انعزال وصی تفاوت وجود دارد. وصی زمانی منعزل می شود که حجر (جنون یا سفاهت) بر او عارض شود. یا فاقد اوصافی گردد که موصی به واسطه وجود آنها، وی را تعیین نموده است. در این موارد خود به خود منعزل می گردد که جنبه اعلامی دارد. در حکم اعلامی، آثار انعزال از تاریخ وقوع رفتار وصی برقرار می شود. برای مثال به موجب رای دادگاه سرپرستی، وصی از تاریخ ۱۴۰۰/۵/۲۸ محجور اعلام می شود. در این صورت اعمال وی در مورد وصایت از این تاریخ به بعد غیرنافذ است.

حکم به عزل وصی، جنبه تاسیسی دارد. زمانی که پس از طرح دعوی از سوی ورثه یا هر یک از ذینفعان در ترکه خیانت یا تعدی یا تفریط وی ثابت شود، وی به حکم دادگاه عزل می شود. حکم تاسیسی یعنی آثار عزل از تاریخ قطعیت حکم برقرار می شود.

چنانچه وصی نسبت به اموالی که در اختیارش است خیانت نماید، حسب مورد امکان شکایت خیانت در امانت و دعوی حقوقی استرداد اموال از سوی هر یک از ذینفعان شامل وراث و موصی له و طلبکاران می باشد. در هر حال مراتب خیانت و تعدی و تفریط آگاهانه وی می بایست اثبات گردد.‌

رد وصایت

وصیت عهدی عمل حقوقی ایقاع است که تنها با اراده موصی واقع می شود.‌ به عبارت دیگر مانند وصیت تملیکی، عقد نیست که نیازمند توافق و تراضی طرفین باشد. لکن شخصی که در زمان حیات به عنوان وصی تعیین شده می تواند وصایت را رد کند.‌ اما اگر در زمان‌حیات موصی، وصایت رد نشود یا رد شده ولی به اطلاع موصی نرسد، بعد از فوت حق رد نخواهد بود.

تفاوت وکالت و وصایت

وصایت ایقاع و ناشی از اراده موصی است. به موجب آن، انجام اموری برای بعد از فوت موصی، به وصی واگذار می شود. در حالیکه وکالت عقدی است که در زمان حیات برای انجام اموری میان وکیل و موکل منعقد می شود‌. این عقد با فوت یا محجور شدن هر یک از طرفین منفسخ و منحل می شود.

در بسیاری مواقع شخص به عنوان وکیل اداره اموال موکل تعیین می گردد. طرفین می توانند در سند تنظیمی قید کنند با فوت موکل، وکیل به عنوان وصی به وظایف خویش عمل نماید.

اوصاف موصی به

موصی به (مورد وصیت) باید دارای اوصافی باشد که عبارت است از: مورد وصایت ملک موصی باشد. وصیت به مال غیر ولو با اجازه مالک باطل و بی اثر است. از آنجا که وصیت عمل حقوقی مجانی است لذا علم اجمالی نسبت به خصوصیات موصی به کافی است. بنابراین نیازی نیست جنس و مقدار و اوصاف آن کاملاً تعیین گردد.

طبق ماده ۸۴۲ ق.م، موصی می تواند در مورد مال آینده که هنوز موجود نشده است وصیت کند. مانند اینکه شخص بگوید هر مغازه ای که تا زمان فوت خریداری نمودم مال الف است.

ممکن است مالی که در توقیف یا در رهن است، وصیت شود. از آنجا که بعد از فوت، ابتدا دیون متوفی ادا می شود و بعد وصیت از ترکه اخراج می گردد. چنین وصیتی صحیح است و با حقوق اشخاص ثالث در تعارض نمی باشد.

اوصاف موصی له

طبق ماده ۸۲۷ قانون، مالکیت به موجب وصیت با قبول موصی له و پس از فوت موصی محقق می شود.

ماده ۸۳۰ می گوید، نسبت به موصی‌له رد یا قبول وصیت بعد از فوت موصی معتبر است، بنابراین اگر موصی‌له قبل از فوت موصی وصیت را رد کرده باشد ‌بعد از فوت میتواند آن را قبول کند و اگر بعد از فوت آن را قبول و موصی به را قبض کرد دیگر نمی‌تواند آن را رد کند، لیکن اگر قبل از فوت قبول کرده ‌باشد بعد از فوت قبول ثانوی لازم نیست.

توضیح اینکه، عبارت قبل از فوت موصی در ماده ۸۳۰ بیانگر اینست که اگر موصی له بعد از فوت موصی وصیت را رد کرده باشد، بعد از آن نمی تواند وصیت را قبول کند. اما اگر رد وصیت قبل از فوت باشد، بعد از فوت می تواند آن را رد کند.

موصی له می تواند تمامی مورد وصیت را قبول کند یا نسبتی از آن را قبول کند. در این صورت وصیت نسبت به قسمت قبول نشده باطل است (ماده ۸۳۲ ق.م)

اگر موصی له متعدد و محصور باشند موصی به بین آنها به تساوی تقسیم می شود مگر موصی، ترتیب دیگری قرار داده باشد (ماده ۸۵۳ ق.م)

چنانچه وصیت به جزء مشاع ترکه شده باشد مانند یک دانگ یک قطعه زمین. موصی له می تواند درخواست مهر و موم و رفع مهر و موم را از دادگاه صلح نماید. وراث حین الفوت، موصی له در مواردی که وصیت مشاعی شده است، وصی و طلبکاران متوفی، هر یک حق درخواست مهر و موم و برداشتن آن را دارند. لکن درخواست تحریر ترکه صرفاً از سوی وراث و وصی برای اداره اموال پذیرفته می شود. (مواد ۱۶۷، ۱۹۴، ۲۰۷ قانون امور حسبی).

فرق موصی‌له با ورثه چیست؟

موصی له کسی است که شخص قبل از فوت بخشی از دارایی خود را به نفع وی وصیت می کند که بعد از فوت تحت مالکیت وی درآید. تملیک مورد وصیت منوط به قبول موصی له است. وصیت ممکن است نسبت به وراث حین الفوت یا هر شخص دیگری باشد. موصی له ممکن است یکنفر یا بیشتر باشند. ممکن است وصیت نسبت به عین معین باشد مانند فلان خودرو یا به طور کلی و تا ثلث ماترک وصیت شود.

ورثه، قائم مقام عام متوفی هستند. شامل بستگان نسبی به ترتیب طبقات مختلف وراث و همسر متوفی می شوند. تا زمانی که از طبقه قبل کسی باشد ولو یکنفر، نوبت به وراث طبقه بعدی نمی رسد. زوج و زوجه در همه طبقات شریک هستند.

نحوه تقسیم ارث بین ورثه طبق قواعد آمره ارث است و نمی توان برخلاف آن ماترک را تقسیم نمود.‌ لکن اگر بعد از فوت، همه وراث توافق کنند می توانند نحوه تقسیم را برخلاف قواعد تقسیم ارث در قانون مدنی مشخص کنند.

اهلیت موصی، موصی له، وصی

اهلیت موصی– در نوشتن وصیت، موصی باید دارای اهلیت قانونی باشد.‌ از آنجا که عمل وصیت قائم به شخص است یعنی می بایست فقط توسط خود شخص تنظیم گردد. لذا ولی یا قیم نمی توانند از جانب موصی محجور وصیت کنند. اهلیت موصی در زمان نگارش وصیتنامه ملاک است. لازم نیست در زمان فوت، اهلیت وی باقی بماند. به عبارتی اگر موصی بعد از وصیت محجور (سفیه یا مجنون) شود، وصیت صحیح است.

وصیت شخص ورشکسته صحیح است. چون طبق ماده ۸۶۹ قانون مدنی ابتدا دیون متوفی از ماترک پرداخت می شود سپس نوبت به اجرای وصایا می رسد.

اهلیت موصی له– چنانچه موصی له مجنون یا صغیر نابالغ (کمتر از ۹ و ۱۵ سال) باشد، رد یا قبول وصیت از سوی ولی یا قیم وی صورت می گیرد. اما اگر سفیه یا صغیربالغ (بین سن بلوغ و ۱۸ سالگی تمام) باشد، قبول وصیت نیازی به دخالت ولی یا قیم ندارد. چرا که با وصیت، مالی به اموال وی افزوده می شود و تملّک مجانی است. موصی له می بایست در خصوص تصرف مورد وصیت دارای اهلیت باشد.

در حقوق ایران اهلیت دو نوع است: تَمتُع و تصرف. اهلیت تمتع با زنده متولد شدن فرد شروع و با مرگ وی خاتمه می یابد. کسی که به سن رشد یعنی ۱۸ سالگی کامل رسیده اهلیت تصرف دارد.‌ چنین شخصی رشید محسوب شده و توانایی تصمیم گیری و تصرف در امور مالی خود را دارد.

اهلیت وصی– در زمان تعیین وصی (نوشتن وصیت) اهلیت وصی الزامی نیست. بلکه در زمان فوت و آغاز اجرای وصایت می بایست بالغ و رشید باشد. با وحدت ملاک از ماده ۸۵۶ قانون مدنی که می گوید صغیر را می توان به اتفاق یک کبیر وصی قرار داد. در این صورت، اجرای وصایا با کبیر خواهد بود تا موقع بلوغ و رشد صغیر. اینطور برداشت می شود که وصی در زمان اجرای وصایا می بایست از اهلیت قانونی برخوردار باشد.

اقسام تنظیم وصیت

طبق ماده ۲۷۶ قانون امور حسبی، وصیت‌نامه اعم از اینکه راجع باشد به وصیت عهدی یا تملیکی منقول یا
غیر منقول ممکن است به طور رسمی یا خودنوشت یا سری‌ تنظیم شود. مقررات مربوط به هر یک می بایست رعایت گردد.

چنانچه قواعد تنظیم وصیت سری و خود نوشت طبق قانون امور حسبی رعایت نگردد، وصیت بی اعتبار بوده و در مراجع رسمی پذیرفته نمی شوند. مگر اشخاص ذینفع در ترکه به صحت آن اقرار کنند (ماده ۲۹۱ قانون اخیرالذکر). انواع وصیت قانونی شامل خودنوشت، سری و رسمی می باشد که شخص برای نوشتن وصیت‌نامه باید از طریق یکی از مواردی که در ادامه می‌آید اقدام نماید.

وصیت خودنوشت

طبق ماده ۲۷۸ قانون امور حسبی، وصیت خود نوشت دارای سه شرط است:
۱- تمام وصیت توسط شخص موصی نوشته شود به عبارتی برای نوشتن آن توکیل به غیر امکانپذیر نیست. وصیتی که توسط وکیل نوشته شود، خودنوشت نیست.
۲- وصیتنامه دارای تاریخ روز و ماه و سال به خط موصی باشد.
۳- نوشته توسط موصی امضا شود. قانون واژه امضا را در این نوع وصیت به کار برده است. بنابراین مهر یا اثر انگشت موصی در این مورد معتبر نیست. اگر امضا در آغاز نوشته یا روی پاکت وصیت درج شود معتبر است مشروط بر اینکه محرز شود امضا مربوط به آن متن است.
وصیتنامه خودنوشت سندی عادی است. اشخاص ذینفع چون وراث می توانند نسبت به آن اظهار تردید نمایند. در این صورت طبق قواعد مربوط به تردید در جلسه اول رسیدگی، موصی له می بایست اصالت و صحت آن را اثبات نماید.
اگر بعد از نوشتن وصیتنامه و امضا و تکمیل آن، تغییراتی در آن داده شود، وصیت جدید محسوب می شود. در این صورت موارد سه‌گانه می بایست رعایت گردد.

وصیت سری

وصیتنامه سرّی وصیتی است که متن آن توسط موصی یا شخص دیگر (مورد اعتماد موصی) نوشته شود. سپس توسط موصی امضا و لاک و مهر می شود و در اداره ثبت محل اقامت وی به امانت گذارده می شود (ماده ۲۷۹ قانون امور حسبی). ویژگی آن نسبت به خودنوشت آن است که از حوادث و خطرات در امان می ماند چرا که نزد مرجع رسمی قرار داده می شود لکن سند عادی محسوب می شود‌.

در این نوع وصیت امضای موصی رکن اساسی آن است. در نتیجه کسانی که قادر به امضا نیستند نباید وصیتنامه سری تنظیم کنند. لکن نیاز به تاریخ ندارد.‌ در این موارد احراز تاریخ به واسطه دفتر امانات اداره ثبت مربوط صورت می گیرد.‌ طبق ماده ۷۵ قانون ثبت، وصیتنامه سری باید لاک و مهر شده و در لفاف پیچیده شود تا بتوان آن را به امانت واگذار نمود.

وصیت رسمی

وصیت رسمی در دفترخانه اسناد رسمی و طبق مقررات مربوط به اسناد رسمی تنظیم می شود (ماده ۲۷۷ قانون اخیر). معتبرترین شکل وصیتنامه نوع رسمی آن است. چون که هویت و امضای موصی توسط سردفتر احراز می گردد. وراث و طلبکاران متوفی نمی توانند در دادگاه نسبت به آن ابراز انکار و تردید نمایند. لکن ادعای جعل در مورد آن ممکن است که در این صورت اثبات جعلیت سند با مدعی جعل است.

نقش وصیتنامه در تقسیم ارث

چنانچه وصیتنامه ای وجود دارد می بایست قبل از تقسیم ارث از ماترک اخراج گردد.‌ طبق ماده ۸۶۹ ق.م، با فوت شخص، ابتدا قیمت کفن و دفن میت و حقوقی که متعلق به اعیان ترکه مثل عینی که متعلق رهن است تادیه می شود.‌‌ بعد از آن دیون و واجبات مالی متوفی پرداخت می شود. سپس وصایای میت تا ثلث ترکه بدون اجازه وراث و بیش از آن نسبت به مازاد با اجازه وراث از ماترک کسر می شود. در نهایت نوبت به تقسیم ارث بین وراث قانونی می رسد.

موارد مذکور در ماده فوق به ترتیب اجرا و از ماترک خارج می شوند. بدین نحو که تا قیمت کفن و دفن و حقوق و دیون متعلق به ترکه و واجبات مالی متوفی ادا نشوند، وصیتنامه اجرا نمی شود.

رجوع از وصیت

وفق ماده ۸۳۸ قانون مدنی، موصی می تواند از وصیت خود رجوع کند.

رجوع می تواند صریح یا ضمنی باشد. صریح به این معنا که صراحتا بگوید از وصیت رجوع نمودم یا منصرف شدم. رجوع ضمنی از مال معین به چند صورت حاصل می شود:

۱- با انجام عمل حقوقی، موصی قصد رجوع می کند. مانند اینکه خانه ای که وصیت نموده را بفروشد و وجه حاصل را صرف امر دیگری نماید. ۲- وصیتی مخالف قبلی تنظیم نماید.۳-‌ مورد وصیت از بین رفته باشد. ۴- مورد وصیت پرداخت دینی باشد. لکن موصی در زمان حیات بدهی اش را پرداخته باشد.

طبق ماده ۸۳۹ ق.م، اگر موصی ثانیاً وصیتی برخلاف وصیت اول نماید، وصیت دومی صحیح است.

ممکن است موصی وصایای متعدد نماید و از همگی یا برخی رجوع نماید. چنانچه موصی ضمن وصیت دیون خود را تعیین کند تا ورثه نسبت به ادای آنها کوتاهی نکنند. در اینجا موصی نسبت به وجود دین اقرار منجز و موثر نموده است. لذا با رجوع از آن، انکار بعد از اقرار قابل پذیرش نیست. مگر  اینکه طبق ماده ۱۲۷۷ قانون مدنی اقرار کذب یا اشتباه یا غلط عنوان شده باشد… یا دلیلی مبنی بر پرداخت بدهی ارائه گردد.‌

وصیت فضولی (وصیت به مال غیر)

به انتقال مال دیگری بدون اجازه مالک معامله فضولی می‌گویند. اگر مالک عقد را تنفیذ کند، عقد از ابتدا صحیح و نافذ است. چنانچه آن را رد کند، قرارداد از ابتدا باطل و بلااثر می باشد. طبق ماده ۸۴۱ قانون مدنی، در وصیت فضولی که موصی نسبت به مال غیر می کند، وصیت باطل است خواه مالک بعداً آن را تنفیذ کند یا نکند.‌ برای مثال، شخصی وصیت کند بعد از فوت من ملک الف مال ب شود.

وصیت اکراهی

به فقدان میل و رضا و در نتیجه نقصان اراده سالم در زمان انعقاد عمل حقوقی، معامله اکراهی گفته می شود. ممکن است شخصی معامله کننده را نسبت به جان، مال یا آبروی وی یا اقوام وی تهدید کند به گونه ای که تهدید موثر در تهدیدشونده واقع شود و وی بدون رضا اقدام به معامله نماید. طبق قانون مدنی، این گونه معاملات غیرنافذ است و صحت آن منوط به تنفیذ معامله کننده (تهدیدشونده) می باشد.‌

ممکن است دیگری موصی را تهدید به نوشتن وصیتنامه نماید.‌ در این صورت وصیتی که با اکراه از جانب موصی نوشته شود، اکراهی بوده و قابل تنفیذ یا رد از سوی وی می باشد. چنانچه شدت تهدید به حدی باشد که هر گونه تصمیم گیری از موصی سلب شود به آن اجبار در وصیت یا اکراه مادی گفته می شود در این موارد وصیتنامه باطل است.

وصیت بیش از ثلث (یک سوم) ترکه

هر شخصی قانوناً اختیار دارد تا ثلث اموالش را به نفع دیگری وصیت نماید. اگر بیش از یک سوم وصیت کند بیانگر بطلان آن نیست. در این موارد صحت وصیت مازاد بر ثلث، منوط به تنفیذ وراث قانونی متوفی که نامشان در گواهی انحصار وراثت آمده است، می باشد.

مورد وصیت می تواند جزء مشاع ترکه باشد مانند دو دانگ از ششدانگ یک واحد آپارتمان. ممکن است مفروزی از ماترک باشد مانند ششدانگ یک قطعه زمین. در هر حال می بایست ثلث ماترک بر اساس زمان فوت متوفی رعایت شده باشد.

قبول یا رد وصیت بیش از ثلث ترکه

وصیت بیش از یک‌سوم‌ ماترک نیازمند تنفیذ وراث، هریک به نسبت سهم الارثشان است. اجازه یا تنفیذ وصیت عمل حقوقی محسوب می شود و در صورتی موثر است که تنفیذکننده دارای اهلیت باشد. اجازه وصیت مازاد بر ثلث ترکه ممکن است صریح یا ضمنی باشد. همینطور ممکن است با سند عادی یا رسمی باشد.

اگر وصیت بیش از ثلث اموال متوفی در زمان فوت باشد، مازاد بر ثلث نیازمند تنفیذ وراث می باشد. اگر برخی اجازه دهند برخی ندهند مازاد بر ثلث به نسبت سهم تنفیذکنندگان معتبر است و نسبت به مازاد رد شده باطل است.

نحوه تعیین مقدار ثلث ترکه

طبق ماده ۸۴۵ قانون مدنی، میزان ثلث، به اعتبار دارائی موصی در حین وفات معین‌ می شود، نه به اعتبار دارایی او در زمان وصیت.

توضیح اینکه، برای اخراج مورد وصیت از ماترک می بایست ابتدا کل اموال در زمان فوت تعیین گردد. سپس ارزش آنها محاسبه و تقویم گردد بعد از آن دیون متوفی از آن کسر شود. منظور از کل اموال در زمان فوت، دارایی مثبت و مطالبات وی می باشد.

ممکن است موصی به عین معین، مال کلی یا منافع باشد. اگر عین معین باشد، بهای آن در زمان فوت تقویم می گردد. (ماده ۸۴۴ ق.م)

چنانچه مال کلی باشد، تعیین فرد با ورثه است مگر در وصیت طور دیگری مقرر شده باشد. (ماده ۸۴۷ ق.م)

چنانچه وراث در تعیین مصداق مال با یکدیگر توافق نداشته باشند، تعیین فرد مورد وصیت با دادگاه است و در نهایت نوبت به قرعه می رسد.

اگر موصی به منافع ملک برای مدت دائم یا معین باشد بدین طریق محاسبه می شود. ابتدا عین ملک یا منافع آن تقویم می شود. پس از آن با در نظر گرفتن مسلوب المنفعه بودن (عین بدون منافع) در مدت وصیت تقویم شده بین دو قیمت از ثلث اموال محاسبه می شود. چنانچه موصی به منافع دائمی ملک باشد با توجه به اینکه در این حالت عین قیمتی ندارد. قیمت ملک با ملاحظه منافع از ثلث محسوب می شود‌ (ماده ۸۴۶ ق.م).

مفاد این ماده در اجاره و حق انتفاع جاری است. ملاک آغاز مدت، زمان فوت موصی است. پس از تقویم اموال اگر میزان وصیت تا ثلث اموال باشد مشکلی ایجاد نمی شود. اما اگر مازاد بر ثلث باشد و وارثان نیز مقدار مازاد را تنفیذ نکنند. در اینجا تا میزان ثلث می بایست کاهش یابد تا قانوناً قابل تصرف باشد.

اگر موصی مازاد بر ثلث به ترتیب معینی وصیت به اموری کند لکن ورثه زیاده را تنفیذ نکنند. به همان ترتیب وصیت، موصی به از ترکه خارج می شود و اگر وصیت به گونه ای باشد که یک دفعه به تمام ترکه باشد زیاده از همه کسر می شود. (ماده ۸۴۹ ق.م)

وصیت به محروم کردن وارث از ارث

وفق ماده ۸۳۷ قانون مدنی، اگر کسی به موجب وصیت یک یا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم کند وصیت مزبور نافذ نیست.

عبارت نافذ نیست در متن ماده به معنای بطلان است. از آنجا که قواعد راجع به وصیت و وراثت مربوط به نظم عمومی بوده و آمره هستند. بنابراین کسی نمی تواند به هر علتی وارثی را از ارث ولو بخش جزئی از آن محروم نماید.

وصیت شخص بلاوارث

گاهی شخصی که فوت می کند هیچ وارثی ندارد. در این صورت می تواند کل اموال بعد از فوت را به نفع یک یا چند نفر وصیت نماید. طبق ماده ۸۶۶ قانون مدنی، اگر وارثی نباشد، امر ترکه متوفی با حاکم است.

منظور از این ماده اداره ماترک متوفی بلاوارث است. چنانچه شخص نسبت به تمام یا بخشی از اموالش وصیت کند، متعلق به موصی له است. اگر وصیتی موجود نباشد کل ماترک به خزانه دولت واریز می شود. اگر متوفی وارثی نداشته باشد لکن طلبکار یا بدهکار داشته باشد. ابتدا می بایست نسبت به تعیین مدیر ترکه جهت اداره امور ترکه اقدام نمود.

درخواست تعیین مدیر ترکه از طریق دادسرای امور سرپرستی صورت می گیرد. پس از نصب مدیر ترکه، اقامه دعوی یا دفاع در امور راجع به ترکه از طریق وی انجام‌ می شود.

وصیت به مال مشاع

ممکن است وصیت نسبت به ملک مشاع و بخشی از ترکه صورت گرفته باشد. برای مثال متوفی دو دانگ از مغازه اش را به نام احد از وراث یا دیگری وصیت نماید.

طبق ماده ۸۴۸ قانون مدنی، اگر موصی‌به جزء مشاع ترکه باشد مثل ربع یا ثلث، موصی‌له با ورثه در همان مقدار از ترکه مشاعاً شریک خواهد بود.

در این صورت در دعاوی وراث علیه دیگران یا دیگران علیه وراث، موصی له نیز می بایست به عنوان اصحاب دعوی خوانده قرار بگیرد. اما چنانچه وصیت مشاعی نباشد و بخش مفروزی از ماترک باشد مانند ششدانگ یک قطعه زمین. در این صورت با اخراج بخش مفروزی از ترکه، در دعوی میان وراث، نیازی به طرف دعوی قرار گرفتن موصی له نمی باشد. لازم به ذکر است، دیون متوفی (دعوی طلبکاران علیه وراث) قبل از اجرای وصیت ادا می شود.

وصیت شفاهی

در مواردی فردی (اعم از ورثه یا غیر) مدعی می شود متوفی به طور شفاهی وصیتی به نفعش نموده است. در اینصورت سوالی که پیش می آید اینست که آیا چنین وصیتی که طبق یکی از طرق مقرر در قانون امور حسبی تنظیم‌ نشده است معتبر است؟

در این موارد معمولاً دعوی اثبات وصیت شفاهی به استناد شهادت شهود مطرح می شود. لکن رویه قضایی تمایلی به پذیرش اینگونه دعاوی نشان نداده است. مگر اینکه ورثه به وصیت شفاهی اقرار کنند یا خواهان علاوه شهادت شهود به قرائن و و دلایل دیگری استناد نماید که مجموعاً موجب احراز اراده موصی نزد دادگاه شوند.

وصایای متعارض

گاهی موصی چند وصیت می نویسد و جمع بین آنها امکانپذیر است، در اینجا تمام وصایا صحیح و نافذ هستند.‌ برای مثال بگوید ملک الف مال دخترم و در وصیت دیگر بگوید ملک ب مال پسرم باشد. ولی در مواردی دو وصیت با یکدیگر در تعارض هستند. برای مثال موصی بگوید ملک واقع در فلان شهرستان، مال دخترم باشد. سپس وصیت کند همان ملک مال پسرم باشد. در این موارد با دو وصیت متعارض مواجه هستیم که قابل جمع با یکدیگر نمی باشند که به طرق زیر عمل می شود.‌

اگر تاریخ دو وصیتنامه معلوم باشد، وصیتی که تاریخ آن موخر است (آخرین تاریخ) معتبر است. چرا که بیانگر آخرین اراده موصی است. در مواردی تاریخ یک وصیت معلوم و تاریخ دیگری مجهول است. طبق اصل تاخّر حادث، وصیتنامه ای که تاریخ آن مجهول است، آخری فرض می شود و طبق آن عمل می شود مگر شرایط و اوضاع و احوال برخلاف آن باشد.

اصل تاخر حادث به این معناست که اگر دو حادثه رخ دهد و تاریخ وقوع یکی معلوم و دیگری مجهول و نامعلوم باشد. حادثه ای که تاریخ آن نامعلوم است آخری فرض می شود و دیگری قبل از آن فرض می شود.

گاهاً تاریخ دو وصیتنامه مجهول است.‌ در این صورت هیچ یک اجرا نمی شوند و هر دو بی اعتبارند، مگر آنکه حسب قرائن و دلایل بتوان مقدم یا موخر بودن وصایا را تشخیص داد. برای مثال در وصیتنامه برای دختر و پسر، تاریخ هیچیک معلوم نباشد. در اینجا هر دو ساقط شده و به هیچ کدام عمل نمی شود.

وصیت برای حمل (جنین)

طبق ماده ۸۵۱ قانون مدنی وصیت برای حمل صحیح است. اما مالکیت بر آن منوط به این است که زنده متولد شود.

بنابراین در وصیت برای جنین، قبول با ولی یا امین جنین است. مفهوم مخالف ماده این است که اگر حمل مرده متولد شود وصیت باطل است. بنابراین می بایست زنده متولد شود ولو به مدت بسیار کوتاه در این صورت وصیت صحیح است.

ماده ۸۵۲ ق.م می گوید، اگر حمل در نتیجه جرمی سقط شود، موصی به به ورثه حمل می رسد مگر آنکه جرم مانع ارث باشد.

جرم سقط جنین می بایست ابتدا در محکمه ثابت شود. پس از آن مورد وصیت به وراث جنین سقط شده می رسد. قتل عمدی مورث، مانع ارث بردن قاتل از اموال و دیه مقتول می شود.

وصیت در حال خودکشی

وفق ماده ۸۳۶ قانون مدنی، اگر کسی به قصد خودکشی خود را مجروح یا مسموم نماید و یا هرگونه اعمالی مرتکب شود. لکن در فاصله بین خودکشی و مرگ، اقدام به وصیت کند و منجر به مرگ وی شود چنین وصیتی باطل است و هیچ گونه اعتبار حقوقی ندارد. لکن چنانچه عمل خودکشی منجر به مرگ وی نشود، وصیت نافذ است. چنانچه شخص ابتدا وصیت را بنویسد و بعد اقدام به خودکشی کند، وصیت صحیح است.

وصیت در شرایط غیرعادی(اضطراری)

در مواردی پیش می آید که در نتیجه شرایط سیاسی و خطرهای جانی و مالی امکان نوشتن‌ وصیتنامه به شکل قانونی نیست. در این مواقع، قانون امور حسبی رعایت شرایط تنظیم وصیتنامه را الزامی ندانسته است. چنانچه اوضاع غیرعادی از بین برود و شرایط عادی شود، موصی می بایست وصیتنامه را طبق قانون تنظیم کند. طبق ماده ۲۸۳ قانون مذکور، شرایط فوق العاده را از قبیل جنگ، خطر، مرگ فوری، امراض مسریه، مسافرت در دریا و امثال آن است.‌
توضیح اینکه، وصیت در زمان جنگ شامل اشخاص نظامی و غیرنظامی در خدمت ارتش می شود مانند افسران، آشپز و پرستار. مواقع خطر مرگ فوری مانند شرایط آتش سوزی، سیل، زلزله و بمباران است. در مورد بیماری های مسری می توان به وبا، طاعون و حصبه اشاره نمود.
در این شرایط و امثال آن امکان تنظیم وصیتنامه به یکی از طرق خودنوشت، سری یا رسمی امکانپذیر نیست. لذا قانون، وصیت را تا عادی شدن شرایط، صحیح فرض نموده است. طبق ماده ۲۹۰ قانون مزبور، موصی می بایست ظرف یکماه از تاریخ مراجعت و رسیدن به محلی که بتواند قانوناً وصیت کند، آن را انجام دهد. پس از گذشت یکماه و عدم تنظیم وصیت با وجود رفع مانع، وصیت بی اعتبار می شود. مشروط بر اینکه در ظرف این مدت موصی متمکن و قادر از وصیت باشد.
بنابراین شروط بی اعتباری وصیتنامه غیرعادی عبارتند از:
۱- موصی با از بین رفتن مانع، قادر به تنظیم وصیت به یکی از سه قسم قانونی شود. ۲- ظرف مدت یکماه از تاریخ رفع مانع و توانا شدن، به تکلیف قانونی عمل نماید.

نتیجه گیری

وصیت از اعمال حقوقی مجانی است. هر شخصی قانوناً می تواند تا ثلث دارایی هایش را بدون اجازه وراث و بیش از آن نسبت به مازاد را با اجازه وراث وصیت نماید.‌ در تعیین مقدار ثلث، دارایی منفی متوفی (دیون وی) مدنظر قرار نمی گیرد.

ممکن است وصیت تملیکی باشد که به موجب آن موصی به بعد از فوت تحت مالکیت موصی له قرار می گیرد. در مواردی به موجب وصیت، وصی جهت اداره اموال و ترکه تعیین می گردد که به آن وصایت گفته می شود.‌

جهت دریافت مشاوره تخصصی و اعطای وکالت با شماره های ۰۹۱۲۲۰۹۲۰۴۶ – ۸۸۷۴۶۳۶۱ تماس بگیرید.

                   دفتر وکالت و مشاوره حقوقی شریفی

سوالات متداول

۱- آیا شخص ورشکسته می تواند وصیت به نفع خود را قبول کند؟

ورشکسته کسی است که از زمان تاریخ توقف در ادای دیون، اختیار دخل و تصرف در اموالش را ندارد. لکن چون به موجب وصیت مالی به دارایی وی افزوده می شود.‌ لذا شخصاً و بدون تایید مدیر تصفیه می تواند وصیت را قبول کند.

۲- اگر شخص وصیت کند دختر و پسر به تساوی ارث ببرند آیا صحیح است؟

قواعد مربوط به وصیت و ارث آمره و مربوط به نظم عمومی است و نمی توان بر خلاف آن توافق نمود. لذا هیچ کس نمی تواند وصیت کند فرزندانش به تساوی ارث ببرند. لکن می تواند در نحوه ارث بردن هر وارث، اموال را تقسیم نماید.

۳- آیا وصیت تملیکی معوض است یا مجانی؟

وصیت از عقود مجانی است. لکن می توان ضمن آن‌ شرط عوض نمود. اما شرط عوض ماهیت مجانی بودن وصیت را تغییر نمی دهد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *