جرم فریب در نکاح و مجازات آن

جرم فریب در نکاح و مجازات آن
زهرا شریفی

جرم فریب در نکاح زمانی محقق می‌شود که یکی از طرفین عقد صفت کمالی را برخلاف واقع نمایان یا عیب و نقصی را بپوشاند و عقد نیز بر مبنای آن واقع شده باشد. در مواردی اوصاف و خصوصیات طرفین به طور غیر واقع نزد طرف مقابل اعلام می‌شود به طوری که موجب فریب طرف مقابل شده و نکاح منعقد می‌شود در صورتی که اگر چنین فریبکاری نبود عقدی واقع نمیشد.

در این مقاله وکیل کیفری تهران به بیان جرم فریب در نکاح و شروط و مجازت آن می‌پردازد.‌ همچنین شما می‌توانید برای وکالت، تنظیم دادخواست، شکواییه، لایحه دفاعیه، اظهارنامه و بررسی مدارک با ما تماس بگیرید.

ارکان تحقق جرم فریب در نکاح

۱- عملیات فریب اعم از پوشاندن عیب و نقص یا نمایاندن صفت کمال از سوی طرف ازدواج که موجب تمایل به عقد شود.
۲- طرف مقابل در اثر این عملیات فریب بخورد.
۳- ادعای مطروحه واهی و غیرواقع باشد.
۴- عملیات فریب قبل از وقوع نکاح صورت پذیرد.
۵- در نتیجه این فریبکاری عقد شکل بگیرد.

عناصر تشکیل‌دهنده جرم فریب در نکاح

برای تحقق جرم فریب در نکاح باید عناصر مادی، معنوی و قانونی جرم محرز باشند. فقدان هر یک یا مخدوش بودن آنها مانع وقوع جرم می‌شود.

بیشتر بدانید:

فسخ نکاح چیست؟ خصوصیات و مراحل آن

عنصر مادی

تدلیس عبارتست از عملیات فریبکارانه به منظور پوشاندن عیب و نقص یا نمایان کردن صفت کمال که وجود ندارد و به واسطه آن موجب فریب طرف عقد نکاح گردد. عنصر مادی جرم، فریب و تدلیس یکی از طرفین نکاح نسبت به طرف دیگر است. تدلیس از رفتار یا گفتار تدلیس‌کننده ناشی می‌شود به گونه‌ای که در نتیجه آن، طرف مقابل متمایل به ازدواج شود.

طبق ماده ۴۳۸ قانون مدنی تدلیس به عملیاتی گفته می‌شود که موجب فریب طرف معامله شود. به موجب ماده مزبور تدلیس در نکاح باید با افعال متقلبانه صورت پذیرد. به صرف سکوت، جرم مزبور محقق نمی شود زیرا با توجه به عبارت “فریب دهد” در ماده ۴۳۸ قانون مدنی باید عملیاتی واقع گردد.

همچنین تفسیر مضیق و محدود قوانین کیفری به نفع متهم ایجاب می کند این عبارت را در معنای محدود تفسیر کرد. در نتیجه برای وقوع این جرم باید فعل از نوع مثبت باشد نه منفی و موجب فریب طرف گردد.

◇ نظریه مشورتی شماره ۷/۲۰۲۰ – ۱۴۰۰/۲/۲۷ اداره حقوقی قوه قضائیه: با توجه به لزوم تفسیر مضیق قوانین جزائی که برگرفته از اصل قانونی بودن جرم و مجازات است و نیز مستفاد از مقررات ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی(تعزیرات)مصوب ۱۳۷۵، فریب در ازدواج مستلزم اقدامات مادی برای فریب دادن طرف ازدواج است که با وانمود کردن یا انجام عملیاتی نسبت به طرف ازدواج موجب فریب او در ازدواج می شود به نحوی که اگر این اقدامات مادی صورت نمی گرفت، مزاوجت نیز منتفی می گردید. با این حال تشخیص موضوع فریب در هر مورد با توجه به شرایط پرونده و لحاظ عرف و عادت به عهده مقام قضایی رسیدگی کننده است.

◇ نظر هیات عالی معاونت آموزش قضات در این خصوص بین می دارد: فریب در ازدواج مستلزم وانمود کردن یا انجام عملیاتی نسبت به زن یا مرد است که به موجب فریب طرف دیگر در ازدواج با او شود به نحوی که پنهان داشتن صفت یا توصیف کردن به صفتی که شخص فاقد آن است با قصد فریب انجام شده باشد و سکوت زوجه در مورد ابتلای به بیماری آمیزشی مسری هر چند می تواند از موارد وجود حق فسخ از سوی زوج باشد، لیکن از مصادیق بزه مذکور در ماده ۶۴۷ قانون تعزیرات مصوب ۱۳۷۵ نیست؛ بنابراین نظر اکثریت قضات دادگستری شهرستان رامسر مورد تایید است.

بیشتر بدانید:

ادله اثبات جرم – نکات مهم

تشخیص صفات کمالی با توجه به عرف محل است. ادعای وجود صفات کمالی در مورد هر یک از طرفین است نه فرضاً برای پدر یا مادر. برای مثال، خواستگار بر خلاف واقع پدر بیسوادش را پزشک معرفی کند.

با توجه به تفسیر محدود قوانین کیفری به نفع متهم، این مورد و موارد مشابه از این قبیل دارای وصف کیفری ماده ۶۴۷ نمی‌باشد. عملیات فریبکارانه یکی از طرفین باید قبل از وقوع نکاح صورت گرفته باشد. در غیر این صورت، اگر این گونه اعمال بعد از عقد واقع شود، جرمی واقع نمی‌شود. فریب در نکاح باید باعث ایجاد تمایل و منتهی به عقد شود. اگر طرف فریب بخورد ولی منتهی به عقد نشود جرم این ماده واقع نمی‌شود.

عنصر معنوی یا روانی

جرم فریب در نکاح جرمی عمدی است و با سوءنیت عام و خاص مرتکب محقق می شود. سوءنیت عام شامل علم و عمد در عمل ارتکابی است. علاوه بر عمدی بودن فریب، باید از روی علم باشد بر اینکه رفتار غیر قانونی و خلاف واقع بوده و موجب فریب و تمایل طرف دیگر به ازدواج شود. سوءنیت خاص مرتکب جرم، قصد فریفتن طرف و انعقاد نکاح است. ا‌گر اعمال متقلبانه بدون چنین قصدی باشد جرم واقع نمی‌شود.

عنصر قانونی

رکن قانونی جرم ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی تعزیرات و مجازات‌ های بازدارنده اصلاحی ۱۳۹۹/۲/۲۳ است: چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آن‌ها واقع شود مرتکب به حبس تعزیری از سه ماه تا یک سال محکوم می‌گردد.

عبارات “از قبیل” و “امثال آن” در متن ماده قانونی به این معناست که به جهات دیگری غیر از موارد ذکر شده و با مجموع شرایط زیر جرم تدلیس در نکاح محقق می‌شود:

۱- فریب صورت گیرد.
۲- از سوی زوج یا زوجه باشد.
۳- قبل از عقد باشد.
۴- فریب طرف عقد باشد.
۵- منجر به ایجاد تمایل در طرف شود.
۶- منتهی به وقوع نکاح شود.
۷- عقد بر مبنای آن واقع شده باشد.

مجازات جرم فریب در نکاح

مجازات جرم فریب در نکاح به موجب قانون کاهش مجازات حبس تعزیری مصوب ۱۳۹۹، از شش ماه تا دو سال که مجازات سابق بود به سه ماه تا یکسال زندان کاهش یافته است و طبق ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی مجازات درجه شش است. طبق بند ۲ ماده ۳ قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین مصوب ۱۳۷۳ و اصلاحات بعدی آن، چنانچه زندان بیش از سه ماه باشد دادگاه این اختیار را دارد حبس را تبدیل به جزای نقدی نماید.

بیشتر بدانید:

مراحل شکایت و تعقیب کیفری تا صدور حکم

فریب در نکاح با تبانی شخص ثالث

آنچه باعث وقوع جرم می‌شود اعمال فریبکارانه و ایجاد تمایل در طرف مقابل برای ازدواج است. اگر تدلیس به حدی باشد که باعث اشتباه موثر در عقد شود، آن عقد به دلیل فقدان قصد و اراده باطل است خواه تدلیس از سوی طرف عقد باشد یا شخص ثالث. اما در غیر موارد بطلان، تدلیس باید از سوی طرف عقد یا از سوی طرف مقابل با تبانی ثالث واقع شود. در این صورت ثالث از باب معاونت در جرم فریب در نکاح مورد تعقیب کیفری قرار می گیرد.

در مواردی که ثالث بدون تبانی با یکی از طرفین عقد، طرف دیگر را فریب دهد، عمل وی جرم نمی‌باشد. چرا که ماده ۶۴۷ قانون مجازات تعزیرات، عبارت “هر یک از زوجین” را به کار برده است. قوانین کیفری را نباید تفسیر موسع و نامحدود نمود. در این موارد نمی‌توان طرفی که بدون اطلاع از اعمال متقلبانه ثالث به منفعت رسیده را مجازات کرد چون با اصل قانونی بودن جرم و مجازات مغایرت دارد.

تدلیس در نکاح چیست؟

طبق ماده ۴۳۸ قانون مدنی، تدلیس به عملیاتی گفته می‌شود که موجب فریب طرف معامله شود. این مقررات در مورد تدلیس در نکاح نیز تسری می‌یابد. یکی از موارد حق فسخ زوجین در قانون، تدلیس از سوی طرف عقد است. گاهی طرفین ضمن عقد صفت خاصی را شرط می‌نمایند ولی بعد مشخص می‌شود وصف مورد نظر در طرف وجود نداشته است. در این جا حق فسخ به جهت تدلیس ایجاد می‌شود خواه شرط بطور صریح در عقدنامه ذکر شده یا عقد بر مبنای آن ایجاد شده باشد.

تدلیس وقتی موجب فسخ نکاح است که یا از سوی طرف عقد باشد یا از سوی شخص ثالث با تبانی طرف مقابل صورت بگیرد. چنانچه تدلیس از سوی شخص ثالث مانند پدر و مادر بدون تبانی با طرف عقد باشد مانع تحقق حق فسخ می‌شود.

حق فسخ ناشی از تدلیس در نکاح

طبق ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی: “هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل ‌حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد.”

فسخ نکاح عمل حقوقی یک‌طرفه و ایقاع است که به خواست و اراده ایقاع‌کننده محقق می‌شود بدون اینکه نیازمند قبول طرف مقابل و توافق با وی باشد. رای دادگاه مبنی بر فسخ اعلامی است نه تاسیسی.‌ به عبارتی پس از صدور حکم قطعی، نیازی به درخواست اجرای حکم و صدور اجرائیه نمی‌باشد. دادگاه ضمن حکم به دفترخانه مراتب فسخ را اعلام می‌نماید.

در تدلیس حق فسخ ناشی از تدلیس وصف فرعی عقد نکاح است نه وصف اساسی. به دلیل همین وصف فرعی، موجب بطلان عقد نمی‌شود بلکه عقد صحیح بوده و حق فسخ برای طرفی که تدلیس شده، ایجاد می‌گردد.

آیا با دروغ تدلیس واقع می‌شود؟

صرف دروغ موجب تدلیس و فسخ نکاح نمی‌شود بلکه باید همراه با عملیاتی باشد که با تبانی شخص ثالث (مثالاً پدر و مادر تدلیس‌کننده) موجب فریب گردد یا صحنه‌سازی شود و یا هر اقدامی که میل به ازدواج را در طرف مقابل ایجاد نموده و موجب نکاح شود. در کل موضوع فریب و تشخیص آن بستگی به عرف دارد. دادگاه با توجه به عرف حاکم، خصوصیت عمل انجام شده و نحوه دفاع، حکم به فسخ نکاح در نتیجه تدلیس صادر می‌کند.

خیار فسخ نکاح فوری است

طبق ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی: “خیار فسخ فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع به علت فسخ، نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط می‌شود، به شرط این‌ که علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد. تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده به نظر عرف و عادت است.”

ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی فوری بودن فسخ نکاح را منوط به دو شرط دانسته است: ۱- علم فریب خورده به حق فسخی که دارد؛ ۲- علم به فوری بودن آن. به عبارتی، صاحب حق فسخ (تدلیس‌شونده) باید ثابت کند نمی‌دانسته حق فسخ دارد یا نمی‌دانسته اجرای حق فسخ وی فوری بوده است. دادگاه با توجه به شرایط، اوضاع و احوال و عرف محل سکونت، مدت متعارفی را تعیین و مبنای قبول یا رد دادخواست خواهان قرار می‌دهد.

جرم تدلیس در نکاح

شروط تحقق جرم فریب در نکاح عبارت است از:
▪︎ عملیات فریب اعم از پوشاندن عیب و نقص یا نمایاندن صفت کمال از سوی طرف ازدواج باشد و موجب تمایل به ازدواج شود.
▪︎  زوج یا زوجه باید مورد تدلیس قرار بگیرد.
▪︎ ادعای فریب واهی باشد.
▪︎ عملیات فریب بر وقوع نکاح مقدم باشد.
▪︎ تمایل ایجاد و منتهی به ازدواج گردد.

مطالبه خسارت ناشی از تدلیس

در صورت تدلیس در نکاح، فریب‌خورده می‌تواند خسارات وارده را از طرف مقابل مطالبه کند. مطالبه خسارت بعد از اثبات فسخ و صدور رای امکانپذیر است. فرد ثالثی که با تبانی با طرف عقد موجب تدلیس و فریب طرف دیگر شده و منتهی به ازدواج شده باشد، مقصر است. چنین شخصی مسئول زیان وارده می‌باشد. لذا می‌توان با تقدیم دادخواست خسارات وارده را از وی مطالبه نمود.

گاهی شخص ثالث بدون تبانی طرف عقد موجب تدلیس در ازدواج شده و منتهی به نکاح می‌شود. در این صورت دادخواست مطالبه خسارت غیرقراردادی به طرفیت شخص ثالث ثبت می‌شود. برای اثبات خسارات وارده خواهان بایستی سه رکن مسئولیت مدنی شامل وقوع تدلیس، ورود ضرر و رابطه علیت بین تدلیس و ضرر وارده را در دادگاه ثابت نماید. میزان خسارت واقعی با جلب نظر کارشناس رسمی دادگستری تعیین و بر اساس آن رای صادر می شود.

قانون مدنی در مورد تعلق یا عدم تعلق مهریه به زوجه در صورت فسخ نکاح حکمی ندارد. اما رویه حاکم بر دادگاه‌های خانواده بر این است که در صورت فسخ نکاح به دلیل تدلیس از سوی زوجه، در استحقاق وی بر مهریه تاثیری نخواهد گذاشت. در این صورت، تدلیس شده (زوج) می تواند طبق قانون مسئولیت مدنی دادخواست مطالبه خسارت بدهد.

اگر رابطه زناشویی صورت نگیرد و عقد فسخ شود چیزی به زوجه به عنوان مهریه تعلق نمی‌گیرد مگر در مورد عِنن (عیب مرد) که نصف مهریه تعلق می‌گیرد. در صورت تدلیس از سوی مرد، زوجه می‌تواند پس از اثبات فریب، خسارات وارده را از دادگاه با جلب نظر کارشناس رسمی دادگستری برای ارزیابی خسارت واقعی مطالبه نماید.

چند نکته

▪︎ جرم فریب در نکاح جرمی آنی است.
▪︎ جرم قابل گذشت است و مرور زمان آن یکسال از تاریخ عقد نکاح و در صورت عدم امکان شکایت ظرف یکسال از زمان رفع مانع است.
▪︎ اگر تدلیس‌کننده، پدر یا مادر دختر را به وجود صفت کمال غیر واقع در خود فریب دهد و باعث شود از این طریق دختر فریب بخورد جرم تدلیس در نکاح محقق شده است.
▪︎ اگر طلاق صورت گرفته باشد، طرفی که مورد تدلیس کیفری واقع شده با توجه به تحقق جرم می‌تواند بر علیه تدلیس کننده شکایت تدلیس در نکاح نماید.
▪︎ با توجه به‌ اطلاق قانون، جرم تدلیس نکاح دائم و موقت هر دو را شامل می‌شود.

نتیجه‌گیری

فریب در نکاح دارای ضمانت اجرای حقوقی و کیفری است. علاوه بر فسخ نکاح و جبران خسارات وارده، مرتکب جرم فریب در نکاح با شکایت طرف عقد، مورد تعقیب و مجازات قرار می‌گیرد. موارد موجب فسخ و تدلیس در نکاح در قانونی مدنی ذکر شده‌اند. با توجه به محترم بودن رابطه زناشویی، با نگاه سختگیرانه طبق آن عمل می‌شود. جهت دریافت مشاوره تخصصی در امور کیفری و اعطای وکالت با شماره های ۰۹۱۲۲۰۹۲۰۴۶ – ۸۸۷۴۶۳۶۱ تماس بگیرید.

دفتر وکالت و مشاوره حقوقی

سوالات رایج

۱- آیا افسردگی یکی از طرفین موجب تحقق جرم فریب در نکاح می‌شود؟

طبق رویه قضائی محاکم خانواده، افسردگی یکی از طرفین، از موجبات جرم فریب در نکاح نمی‌باشد.

۲- آیا زوجه موقت می‌تواند این شکایت را مطرح کند؟

جرم فریب در نکاح شامل عقد موقت و دائم می‌گردد.

۳- جهل به حق فسخ نکاح از سوی چه کسی ثابت می شود؟

فسخ نکاح فوری است و باید در مدت متعارف اعلام شود در غیر این صورت خواهان باید عدم اطلاع خود را نسبت به حق فسخ ثابت کند.

۴- اگر نکاح واقع شود ولی نه بر اثر عملیات فریبکارانه، حق فسخ وجود دارد؟

حق فسخ ناشی از تدلیس وقتی است که نکاح بر اثر عملیات فریبکارانه محقق شده باشد.

۵- اگر فریب از سوی شخصی غیر از طرفین صورت پذیرد آیا جرم محقق شده است؟

چنانچه عملیات متقلبانه بدون تبانی با هر یک از طرفین و توسط شخص دیگری واقع شود جرم فریب در نکاح محقق نمی‌شود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *